ارتباط اوليای خدا با عالم معنا
مرحوم حضرت آيتالله سيد صدرالدين صدر، پدر امام موسي صدر ميگفت:
بعد از رحلت مرحوم آيتالله آقا شيخ عبدالكريم حائري اشعاري به عربي گفتم.
داستان کوتاه
مرحوم حضرت آيتالله سيد صدرالدين صدر، پدر امام موسي صدر ميگفت:بعد از رحلت مرحوم آيتالله آقا شيخ عبدالكريم حائري اشعاري به عربي گفتم. (هفت بيت با مضاميني چون: او بوستان شكوفههاي دانش بود، فقدان او ستونهاي ارزشها را به لرزه درآورد، براي دانشپژوهان بهترين پدر بود و با رحلت او آنها يتيم شدند.)
پس از سرودن اين اشعار، در عالم رؤيا ديدم كه در بوستان بسيار سرسبز و خرمي هستم كه سراسر آن را درختان ميوه و نهرهاي لبريز از آب زلال پوشانده است و من در آن قدم ميزدم.
در همان حال فردي از روبهرو آمد و گفت: ميخواهيد حاج شيخ (مرحوم آيتالله شيخ عبدالكريم حائري) را ملاقات كنيد؟ گفتم: با كمال ميل!
مقداري راه رفتيم تا به فضاي سرسبزتري رسيديم كه وسط باغ و كنار حوضي قرار داشت و اطراف آن گلكاري بود. در طرف راست آن، ساختمان باشكوهي بود كه چند پله و در و پنجرههاي متعددي به سوي باغ داشت. گفت: نگاه كن! وقتي نگاه كردم حاج شيخ عبدالكريم را ديدم كه در يكي از اتاقها به در تكيه داده بود و باغ را تماشا ميكرد.
سلام كردم و شتابان وارد اتاق شدم، جواب مرا داد و پس از پذيرايي فرمود: «حالم بسيار خوب است.» آنگاه حال آقايان و وضعيت حوزه را پرسيد. عرض كردم: خدا را شكر! خدمتگزاري وارد شد و چاي آورد.
فرمود: براي آقاي صدر هم بياور! گفتم: اگر ميل داريد من هم خدمت شما باشم. فرمود: خير، شما كار داريد و با شما كار دارند و بايد برويد.
همانطور باغ را نگاه ميكردم و زيبايي باغ مرا شگفتزده كرده بود. در همان احوال، شيخ كمي از جا بلند شد، هر دو دست را بلند كرد و فرمود: «لدي الكريم حلّ ضيفاً عبده؛ بنده پروردگار، مهمان خداي كريم گرديد.
آيتالله صدر ميگويد: اين آخرين مصرع اشعار خودم بود كه مرحوم شيخ خواند.
منبع مقاله :
www.irc.ir
منبع: امام موسي صدر، نويسنده سيد هادي خسروشاهي، ناشر مركز بررسيهاي اسلامي، محل چاپ قم، سال چاپ 1375، نوبت چاپ اول، صفحه 15.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}